Me and nothing else

ساخت وبلاگ
خیلی دلم میخواد اتفاقات روزمره رو بنویسم ولی نمیشه چون خونه به شدت شلوغه و اعصاب همه خورده و همه مون داریم با هم میجنگیم. البته زیاد مشکل خاصی نیست مشکل اصلی اینه که دیر وقته و نخوابیدیم و فردا صبح زود هزار تا کار داریم و نمیتونیم الان بی تفاوت باشیم ولی از طرفی دلمون نمیاد بخوابیم. فردا تولد باندیه. ده روز مونده به بازگشایی مدارس. وای وای. کابینتا تکمیل نشده و هنوز ده درصدش رفته. قالیم رو نبردیم Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : جابجایی, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 15:29

امروز سرامیک کاری مون دیگه آخرین مرحله اش بود که باید بندهای اونا رو خیس میکردیم که نشکنن. خود اوستاکاره هم با لباس پلوخوری اومد و کلی برامون تی کشید. بنده خدا خیلی آدم خوبی بود. پله ها رو هم عین اینکه الان میخواهیم توش غذا بخوریم تی کشیدیم و تمیز کردیم وه البته دوباره کثیف شد ولی دهن دشمنان اسلام بسته شد. فعلا. خدایا ما رو از شر شیطان رجیم برهان.  عصر هم کمد دیواری مون تموم شد و خیلی خیلی خوشگل ش Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : بنایی, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

براساس یه باور قدیمی بین المللی باید آدم مشکلاتش رو بنویسه و ازشون حرف بزنه تا بفهمه راه درست چیه و بتونه درست تصیمیم گیری کنه، منم میخوام بنویسم بلکه یا از این استرس راحت شم و یا دیگه بهش فکر نکنم. البته الان خیلی آرومم و مشکل خاضی ندارم. ولی دیشب تا صبح دوباره همون حال قدیمی رو پیدا کرده بودم که هی بدنم از استرس داغ میشد و خفه میشدم و بوی بدی تو بازوهام میپیچید و مشکل خواب داشتم و غیره. خلاصه که Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نوشته,دیروز, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

یادش به خیر اون موقع ها که وبلاگ نویسی تازه باب شده بود من هر روز روزی دو سه بار تو وبلاگم مینوشتم و دی جون میگفت اینجوری خواننده هات خسته میشن. منم به زور جلوی خودمو میگرفتم که ننویسم. بعد هر روز به وبلاگم سر میزدم ببینم آخرین نوشته م مال کی بوده که دوباره بنویسم ولی میدیدم هنوز دو روز نشده. خیلی بهم فشار میومد و سخت میگذشت ننوشتن. ولی حالا اصلا وقت نمیکنم. یعنی بیشترش مال اینه که فیس بوک و تلگرا Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : اسباب, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

پنجشنبه شب آینه و قرآن و آب بردیم و بعدش هم چند تا وسیله بردیم تو خونه جدید. البته بدون لبخند و با اخم و نگرانی خیلی شدید. داشتیم هر دو تا مون قبض روح میشدیم. خیلی ناراحت کننده بود وضعیت مون. البته همسایه مون خونه نبودن و یه ذره خیال مون راحت بود. اون دو تا راهی که گفتم هم نشد. هم اون فامیل مون که ادای سرهنگا رو در میاره موافقت نکرد و هم اون قضیه دوربین مدار بسته فکر نکنم عملی باشه. چون ممکنه اون Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : قربان, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

داریم دوباره یه خورده وسیله میبریم تو اون خونه نومون. ولی اصلا حالم خوب نیست. خیلی میترسم. بدنم درد میکنه و قلبم تند تند میزنه. احساس خیلی بدی دارم. واقعا از همسایه مون میترسم. خیلی ناراحتم. چکار کنم خدایا. کمکم کن. دوست نداشتم موقع اسباب کشی اینقدر حال روحیم بد باشه. هرچی بهش بیشتر فکر میکنم بیشتر حالم بد میشه. خدایا کمکمون کن. چقدر به درگاهت دعا کنم خدایا. اصلا مشکلی ندارم. حاضذم تا آخر عمرم شکر Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نیایش, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

مامانم داره میاد. خونه خیلی شلوغه. بیاد این وضع رو ببینه نمیتونه تحمل کنه. یا ما رو میزنه یا خودش مریص میشه. چکار کنم حالا؟

تاریخ ارسال: شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 18:39 | چاپ مطلب
Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

مامانم اومد و همه استرسام ریخت رو زمین. کاش همین اعتماد و اطمینانی که به مادر و اقوام داریم به خدا و طبیعت و اعتقادات خودمون داشتیم. 

ایشالله که خیر پیش بیاد واسه همه آدمایی که نیت خوبی دارن و نمیخوان کسی رو اذیت کنن.

خدایا کمکمون کن.

تاریخ ارسال: دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 01:34 | چاپ مطلب
Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

ساعت دوی نصفه شب نشستیم وسط یه خونه که کاملا و تا آخرین درجه به هم ریخته است و پر از ات و آشغال هایی شده که از اسباب کشی به جا موندن. خدا رو شکر که بزرگ شدم و دیگه مثل اون موقع ها وسط اسباب کشی نمیرم نت و همه رو عاصی نمیکنم از دست خودم. چند سال پیش اگر وسط اسباب کشی نتمون قطع نشده بود هنوز هم تموم نشده بود. امروز یه چند وسیله ی خیلی بزرگ رو بردیم اون خونه. مبلا رو به تمامی، میز توالت و ماشین لباسش Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : خدایا,خوبی؟,خوبیم,نمیدونیم, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

اولین صبح تو خونه جدید. خدایا به امید تو. کمک مون کن. امروز وسایل و ابزارام رو نگاه میکردم و برای خودم دعا میکردم که موندگار بشیم تو این خونه. حیفه. خیلی خوشگله. خیلی زیاد زیبا و قشنگه. خدایا کمک مون کن که برامون شادی بخش و خوش یمن باشه و توش زندگی آروم و خوبی داشته باشیم و بمونیم. تا یه خونه بهتر گیر نیاوردیم از اینجا نریم. حیفه.  هنوز وسایل بزرگامون رو نیاوردیم. یخچال و گاز و ماشین لباس و ظرفشوی Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : اولین, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 23:53

الان من دلم برای دشمن مون هم سوخت و نخواستم آلاخون والاخونش کنم. یعنی این مردک طبقه بالایی رو که در حکم دشمن ماست و داره زندگی مون رو از هم میپاشه و به خاطر اون دو هفته است خواب و خوراک نداریم رو حاضر نشدم بفروشه و بره و خونه گیرش نیاد... اون وقت خدا پاسخ منو ازش انتظار دارم که خوب بده. البته انسان بودن وظیفه است و کسی برای انسان بون نباید انتظاری از کسی داشته باشه. ولی معمولا به کارمند خوب و وظیف Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : دلسوزی, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

قالیم رفت به دیار فراموشان


حالا میفهمم که ادبیات و هنر و کوفت و زهرمار فقط واسه  قشر بی درد معنی داره. دیگه من که این همه دارم حرص میخورم جدی جدی از ادبیات و هنر منر لذتی نمیبرم که هیچ رو اعصابمم هست و فقط وقتم رو تلف میکنه و حوصله ام رو سر میبره.

تاریخ ارسال: پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:54 | چاپ مطلب
Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : اندوه, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

ای کاش استخاره نمیگرفتم. چه اشتباهی کردم. من به این امید استخاره گرفتم که بگه خوبه و یا بده که دلم یه جهته بشه و بتونم یه تصمیم خوب و درستی بگیرم. ولی گفت اولش خوبه بعدش بد. خوب حالا من چکار کنم. برم به امید این که خوبه؟ یا نرم به این ترس که بده؟ چه غلطی بکنم؟ همه میگن صدقه بذار که اون بلایی که میگه از سرت رفع بشه. باشه این کارم میکنم. ولی اگر یه اتفاق ناجور ب Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ خَیْرِ الاَْسْماءِ بِسْمِ اللَّهِ رَبِّ الاَْرْضِ وَ السَّمآءِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذى لایَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ سَمُّ وَلا دآءٌ بِسْمِ اللَّهِ اَصْبَحْتُ وَ عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ  بِسْمِ اللَّهِ عَلى قَلْبى وَ نَفْسى بِسْمِ اللَّهِ عَلى دینى وَ عَقْلى بِسْمِ اللَّهِ عَلى اَهْلى وَ مالى بِسْمِ اللَّ Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

یه بار صبح با نت استخاره گرفتم گفت خوبه و هی مشکلی نیست. گفتم خوب باشه حالا قرار شده که عصری یه استخاره ی توپ برامون بگیرن حضوری و حالا این باشه ببینیم اون چی میگه. شب جواب اومد که گفته نه اولش خوبه و بعدش بد میشه. حالا یکی گفت سه بار استخاره بگیر و صدقه بذار. منم امروز دوبار با نت استخاره گرفتم جواب اومد بده. خدایا اسیر نشم. خیلی بدبختم. چرا از اول به فکر خودمون نرسید که بریم و با اون همسایه بالا Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : خدایا,استخاره,دیگه,بود؟, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

امروز هم خیلی افسرده و دلمرده بودم. اصلا حرفم نمیومد. ساعت شیش بیکار شدم و گفتم چکار کنم. ولی حس هیچ کاری نبود. نه میتونستم در لپتاپ رو باز کنم و ببینم که چه خبره و دنیا دست کیه. نه میتونستم تو این گرما و بیداد پای قالی بشینم. نه میتونستم بیرون برم با بچه. خلاصه که نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که یهو دیدم ساعت هفته و از خواب پریدم. روی دستم خوابم برده بود. خیلی هم چسبید. آی فیلم این روزا داره فیل Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

امروز واقعا روز سختی بود برای دی جون. من زیاد اذیت نشدم. ولی دی جون واقعا رستش کشیده شد. دیشب که داشتیم از کار ساختمون برمیگشتیم دوست مون اود یه سر بهمون بزنه. یه نگاهی به سرامیکای جور به جور مون کرد و گفت طرح تون واسه این جا چیه؟ گفتیم یه راه اینه که دو رنگ کنیم و یه راه هم اینه که شیب بدیم و خلاصه هر دو جورش فاجعه بود. گفت چقدر هزینه میشه برای سرامیک کردن کل خونه؟ گفتیم فلان. گفت بابا بگیر کل خو Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : آرزو,رویا, نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 56 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06

دارم از گرما میسوزم. امروز پنج شش رج بافتم.  رج پانصد و هشتاد و هشت دوازده رج مونده تموم بشه نقشه. دوباره رنگ آبی خریدم کاش کمتر خریده بودم.حالا رنگهای مونده دوباره وادارم میکنن که یه قالی جدید ببافم. خیلی گرمه. امروز سرامیک کاری شروع شد و به نصف رسید. بار بار از گرما بدنش زخم شده. منم دارم میسوزم. کی قالی تموم میشه. اگر فردا تموم بشه چی... همه اش ساده است کاری نداره. فکر کنم بشه تمومش کنم. حالا ف Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:06